مامان تو زنی؟
تاریخ : یک شنبه 6 فروردين 1391
نویسنده : فرهاد فرهادی

من:زنم دیگه پس چیم؟
دختر:بابا چی ، اونم زنه؟
من:نه مامانی بابا مرده.
دختر:راست میگی مامان؟
من:آره ، چطور مگه؟
دختر:هیچی مامانريال دیگه کی زنه؟
من:خاله مریم،خاله آرزو، مامان بزرگ
دختر:دایی سعید هم زنه؟
من:نه اون مرده !
دختر:از کجا فهمیدی زنی؟
من:فهمیدم دیگه مامان، از قیافم
دختر:یعنی از چیه قیافت؟
من:از اینکه خوشگلم
دختر:یعنی هر کی خوشگل بود زنه؟
من:آره دخترم
دختر:بابا از کجا فهمید مرده
من:اونم از قیافش فهمید ، یعنی بابایی چون ریش داره و ریشهاشو هم نمیزنه و زیاد خوشگل نیست مرده!
دختر:یعنی زنا خوشگلن و مردا زشتن؟
من:آره تقریبا
دختر:ولی بابایی که از تو خوشگل تره
من:اولا تو نه شما بعدشم باباییت کجاش از من خوشگل تره؟
دختر:چشاش
من:یعنی من زشتم مامان؟
دختر:آره
من:مرسی
دختر:ولی دایی سعید هم از خاله خوشگلتره!!
من:خوب مامان بعضی وقتا هم استثنا هستش
دختر:چی؟؟؟؟اون حرفی که الان گفتی یعنی چی؟
من:استثنا یعنی بعضی وقتا هم اینطوری میشه
دختر:مامان من مردم؟
من: نه تو زنی
دختر:یعنی من زشتم
من:نه خیلی هم خوشگلی
دختر:پس یعنی من زن نیستم
من:چرا جنسیتت زنه ولی الان کودکی
دختر:یعنی چی؟
من:ببین مامان همه ی آدما شناسنامه دارن که توی شناسنامشون جنسیتشون مشخص میشه جنسیت تو هم توی شناسنامت زنه
دختر:یعنی من مامانم؟
من:آره دیگه تو هم مامان عروسکهاتی دیگه
دختر:نه ، مامان واقعیم؟
من:خوب تو هم یه مامان واقعی واسه عروسک های کوچولوت هستی دیگه
دختر:مامان مسخره نباش بگو من چیم دیگه؟
من:تو کودکی
دختر:کی زن میشم؟
من:وقتی بزرگ شدی
دختر:مامان من نفهمیدم کیا زنن؟
من:ببین یه جور دیگه میگم ، کی بتو شیر داده تا بخوری بزرگ شی
دختر:بابام
من:بابات کی بتو شیر داد !!!!!!!!!؟
دختر:بابا هر شب بهم تو لیوان سبزه شیر میده دیگه
من:نه الان رو نمیگم که، وقتی کوچولو بودی؟
دختر:نمیدونم
من:نمیدونم چیه دیگه!؟من دادم دیگه
دخترم:کی؟من:ای بابا ولش کن ، ببین مامان زنا سینه دارن که باهاش به بچه ها شیر میدن ، ولی مردا ندارن
دختر:خب بابا هم سینه داره دیگه
من:خب داره ولی باهاش که شیر نمیده!!فهمیدی؟
دختر:خوب منم سینه دارم ولی باهاشون که شیر نمیدم یعنی منم مردم؟؟؟؟؟
من:ای بابا ببین مامان جون خودت که بزرگ بشی کم کم می فهمی
دختر:الان میخوام بفهمم
من:خوب هر کی روسری سرش کنه زنه هر کی نکنه مرده دیگه
دختر:یعنی تو الان مردی وقتی پارک میریم میشی زن
من:نه ببین، من چیه تو میشم؟
دختر:مامانم
من:خب مامانا همشون زنن بابا ها هم مردن دیگه
دختر:یعنی الان خاله آرزو زنه چون مامانه سحره؟
من:آره دیگه،فهمیدی؟
دختر:آره
من:خدا خیرات بده که فهمیدی برو با عروسکات بازی کن

 



|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
موضوعات مرتبط: سرگرمی , ,
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








آخرین مطالب

/
rb02141@yahoo.com